الف - دزفول

بسمه تعالی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خطبه ی پانزدهم (در برگرداندن بیت المال )

 

درباره ى زمینهایى که عثمان در زمان خلافت خود به این و آن داده بود و امام (علیه السلام)

 

آنها را به مسلمانان بازگردانید.

 

به خدا قسم، اگر چیزى را که عثمان بخشیده، نزد کسى بیابم، آن را به صاحبش بازمى

 

گردانم، هر چند، صداق زنان یا بهاى کنیزکان شده باشد. که در عدالت گشایش است و آنکه از

 

عدالت به تنگ آید از جورى که بر او رود بیشتر به ستوه آید.

 

 

 

خطبه ی شانزدهم-(به هنگام بیعت در مدینه )

 

آنچه مى گویم بر عهده ى من است و من خود ضامن آنم.

 

 

آن کس که حوادث عبرت آموز روزگار را به چشم ببیند و از آن پند پذیرد، پرهیزگاریش او را از آلوده شدن به کارهاى شبهه ناک بازمى دارد. هوشیار باشید که بار دیگر چون روزگارى که

 

خداوند پیامبرتان را برانگیخت، در معرض آزمایش واقع شده اید. سوگند به کسى که (محمّد) را به حق گسیل داشته، هر آینه با همدیگر درآمیخته و غربال مى شوید تا صالح از فاسد جدا

 

گردد. یا همانند دانه هایى که در دیگ مى ریزند، تا چون به جوش آید، زیروزبر شوند.

 

پس ذلیل ترین شما بالاترین شما شود و بالاترینتان، پست ترینتان. واپس ماندگانتان پیش افتند و پیشى گرفتگانتان واپس رانده شوند. به خدا سوگند، که هیچ سخنى را پنهان نداشته و دروغ

 

نگفته ام که من از چنین مقامى و چنین روزى آگاه شده بودم. بدانید که خطاکاریها همانند توسنان سرکش اند که خطاکاران را بر آنها سوار کرده اند. آن اسبان لگام گسیخته به ناگاه مى

 

تازند و سواران خود را در آتش دوزخ سرنگون مى کنند. و بدانید که پرهیزگاریها همانند اسبان رام و اصیل اند که پرهیزگاران را بر آنها سوار کرده و لگام ها به دست سواران داده اند و آن

 

اسبان، سواران خود را به بهشت درآورند. حقى است و باطلى. گروهى هواداران حق اند و گروهى پیروان باطل. اگر پیروان باطل سرورى یابند چه شگفت؟ که از روزگاران دیرین شیوه

 

چنین بوده است و اگر شمار هواداران حق اندک است، بسا، روزگارى رسد که افزون گردد،

 

ولى کم اتفّاق مى افتد که آنچه پشت کرده، بار دیگر روى نماید.

 

 

مى گویم: بخش آخر این سخن به پایه اى از زیبایى رسیده که هیچ کلامى بدان پایه نتواند رسید. آنکه در آن بنگرد تا محاسن آن بشناسد، بیش از آنکه بر فراست خود ببالد شگفت زده

 

خواهد شد. با توصیفى که از آن کردیم، در آن فصاحتى است، افزون که نه هیچ زبانى را یاراى

 

بیان آن است و نه هیچ انسانى را در آن عرصه توان گام نهادن. این ادعاى مرا جز کسى که در

 

این صناعت حظى وافر داشته باشد و در این عرصه خود، تاخت و تازى کرده کسى درنیابد و

 

جز خردمندان آن را درنیابند.

 

 

و هم از این خطبه

 

 

(اقسام مردمان)

 

همواره دل مشغول دارد آنکه بهشت و دوزخ را در برابر خود بیند. مردمانى اند کوشنده و دونده، اینان رهایى یافتند. مردمى هستند طالب حق، ولى آهسته کارند. اینان را نیز امید رهایى است و مردمى هستند، که در کارها قصور و کوتاهى مى کنند، اینان در آتش دوزخ سرنگون گردند. اگر به دست راست روى نهى به گمراهى افتاده اى و اگر به دست چپ گرایى، باز هم به گمراهى افتاده اى. پس راه میانه را در پیش گیر که رهایى در همان است.

 

 

قرآن کتاب ماندگار الهى و نشانه هاى نبوت بر آن قرار گرفته و مسیر حرکت سنت است و

 

سرانجام نیکو بدان بازگردد. هر کس که ادعا کند، هلاک شود و هر که

 

دروغ بندد به مقصود نرسد و هر که با حق ستیزد، خود تباه شود. نادان را در نادانى همین

 

بس که اندازه ى خویش نمى شناسد. ستونى که بر بنیان تقوا استوار گردد هرگز فرونریزد و کشته اى که به آب تقوا سیراب گردد، تشنه نماند. در خانه هاى خود آرام گیرید و با یکدیگر راه آشتى سپارید. از گناهان خود توبه کنید. هیچ ستاینده اى جز پروردگارش را نستاید و هیچ نکوهشگرى نباید جز خود را نکوهش کند.

 

یاعلی


نوشته شده در شنبه 91/5/28ساعت 8:15 صبح توسط حسن راثی| نظرات ( ) |

تبدیل تاریخ